نظریه های روان درمانی
تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد

نظريه يادگيري اجتماعي مفاهيم رفتاري وشناختي را ترکيب و هماهنگ مي کند وبر کيفيت متعامل عوامل تعيين کننده شناختي،رفتاري ومحيطي تاکيد مي ورزد . اين نظريه يک نظريه رفتاري است وتا حدودي از اصول شرطي شدن کلاسيک وموثر نشات مي گيرد . اين نظريه هم چنين مبتني است بر فرايند يادگيري مشاهدهاي از طريق الگو سازي وتقليد. البرت باندورا روان شناس رفتاري برجسته دانشگاه استانفورد ، بر اين باور است که معرفت پذير ابتدا به مشاهده ديگران مي پردازد و تصويري ذهني از رفتار ونتايج آن ها بدست مي آورد. آنگاه نظاره گر،رفتاري را آزمايش مي کند.اگر نتايج مثبتي را به بار آورد تکرار خواهد کرد ولي اگر نتايج منفي حاصل شود رفتار تکرار نخواهد شد در روش يادگيري اجتماعي همچنانکه افراد بر محيط خودشان اثر مي گذارند محيط هم به نوبه خود بر چگونگي انديشيدن و رفتار آنان اثر مي گذارند

«اگر مردم مجبور بودند برای تصمیم‌گیری در مورد این که چه کاری انجام دهند فقط بر روی تاثیرات اعمال گذشته خودشان تکیه کنند، یادگیری به طور فزاینده‌ای وقتگیر و طاقت‌فرسا می‌شد.
خوشبختانه اغلب رفتارهای انسانی به طور مشاهده‌ای و از طریق مدل‌سازی فراگرفته شده‌اند: فرد از طریق مشاهده دیگران، ایده چگونگی انجام رفتارهای تازه را شکل می‌دهد. در موقعیت‌های بعدی، این اطلاعات رمزی به عنوان راهنمایی برای عمل، در خدمت فرد خواهد بود.»
آلبرت بندورا، نظریه یادگیری اجتماعی، 1977


ادامه مطلب ...

مدل طراحی آموزش که عموماً امروزه برای توسعه آموزش استفاده می شود، رویکرد  (تحلیل، طراحی، توسعه، کاربرد و ارزشیابی) است. این مدل که مبتنی بر رویکرد رفتار گرایی است، با اهداف قابل اندازه گیری، امکان اندازه گیری عملکرد دانش آموز در انتهای دوره را فراهم می آورد. تاکید بر رفتار گرایی دارای فوایدی در آموزش الکترونیکی  است. هنگام طراحی آموزش الکترونیکی ، بیان کردن اهداف و انتظاراتی که از دانش آموز در پایان دوره می رود مطلوب است. یادگیرندگان آموزش الکترونیکی ، ولو اینکه تمایل به خودجوشی و خود رهبری داشته باشند، می خواهند بدانند که چه انتظاراتی از آنها در پایان واحد آموزش می رود و اینکه رسیدن به تسلط در آن چگونه ممکن است. آشکار است که اهداف آموزشی که به خوبی توصیف شده اند، راهنمای خوبی برای دانش آموزان در مورد اینکه چه چیزی باید یاد بگیرند هستند و همچنین می توانند نوعی تعامل یادگیرنده – مربی ( از آنجا که مربی تدوین کننده اهداف برای یادگیرنده است) ایجاد کنند و یا تعامل یادگیرنده – محتوا (از آنجا که اهداف آموزشی بخشی از محتوا هستند) را خلق نمایند.



ادامه مطلب ...

 نظريه واكنش هاي هيجاني :

 با وجود آنكه ماورر از طرفداران نظريه كاهش سايق هال بشمار مي آيد ولي خودش نيز داراي نظزيه خاصي به نام شرطي شدن اضطرابي يا واكنش هاي هيجاني است.   به ماورر يادگيري بر اساس شرطي شدن بازتابي يا شرطي شدن كلاسيك پاولف استوتر است اما نه آنگونه كه پاولف معتقد بود . به نظر ماورر شرطي شدن بازتابي پاولف بيشتر به وظايف دستگاه عصبي خود مختار و كنترل اندرو نه ها ( امعا و احشا ) و دستگاه گردش خون ارتباط دارد .
دستگاه عصبي خود مختار يا غير ارادي از دو شاخه سمپاتيك و پارا سمپاتيك كه عكس يكديگر عمل مي كنند تشكيل يافته است . شاخه سمپاتيك موجود زنده را براي مقابله با حالت هاي اضطراري آماده مي كند در صورتي كه پارا سمپاتيك براي استراحت و آرامش بكار مي رود . سالهاست كه روانشناسان دستگاه عصبي خود مختار را بعنوان عامل فيزيو لوژيك هيجان شناخته اند .



ادامه مطلب ...
در تاریخ روان شناسی نوین ساخت گرایی از دو منظر دارای جایگاه خاص و مهمی است. نخست از آن جهت که نخستین موضعگیری نظام مند علمی در روان شناسی نوین درنظر گرفته می شود و از سوی دیگر به دلیل تاثیری است که این مکتب بر مکاتب پس از خود همچون مکتب گشتالت داشته است. نام وونت در مقام پیشگام این مکتب و تیچنر به عنوان بنیانگذار آن در تاریخ روان شناسی نوین مطرح شده است. در این مقاله ابتدا به بررسی آراء و نظریات تیچنر خواهیم پرداخت. سپس به تحلیل مکتب ساخت گرایی، خدمات و انتقادات وارد برآن اشاره خواهیم کرد.
 
ادوارد بــرادفــورد تـیـچـنـر در سـال ۱۸۶۷در انگلستان چشم به جهان گشود. برای تحصیل ابتدا کالج مالورن و سپس آکسفورد را انتخاب کرد و در آنجا به مدت ۴سال به تحصیل فلسفه و ادبیات پرداخت. به علت شهرت روان شناسی وونت بدان تمایل نشان داد و به مدت ۲سال زیر نظر مستقیم وونت به مطالعات روان شناسی روی آورد. هدف او تصاحب عنوان پیشگام روان شناسی آزمایشی نوین در انگلستان بود ولی به دلیل شرایط حاکم در انگلستان این امر محقق نشد. به همین دلیل تیچنر پس از دریافت درجه دکترای خود به دانشگاه کرنل در آمـریکا رفت. سخنرانی های ماندگار او در دانشگاه کرنل به همراه تدریس جذاب وی در دانشگاه آکسفورد از او شخصیتی جذاب و تا حدودی جزم اندیش در اذهان ترسیم نموده است. مهمترین کار تیچنر در دانشگاه تدریس بود. با این وجود از طریق هدایت و جهت دهی تحقیقات و پژوهش های دانشجویان توانست دیدگاه هایش را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و در قالب نظامی منسجم ارائه دهد. در طول ۳۵سال تدریس، استاد راهنمای بیش از ۵۰پایان نامه دکتری را بر عهده داشت پایان نامه هایی که بیشتر آنها متأثر از افکار خود تیچنر بود. وبک در توصیف شیوه تدریس و نگاه تیچنر چنین می نویسد:

 



ادامه مطلب ...

اسکینر در 20 مارچ 1904 در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در 18 آگوست 1990 درگذشت. او دوران بچگی‌اش را «گرم و پایدار» توصیف کرده است. او هنگامی که نوجوان بود، عاشق ساختن و نوآوری چیزهای مختلف بود. او این مهارت را بعداً در تجربیات روان‌شناسی خود نیز به کار برد. اسکینر در سال 1926 از کالج همیلتون لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و مدّت زمانی را به کار نویسندگی پرداخت تا آن که با نوشته‌های واتسون و پاولوف آشنا شد. او با الهام از این نوشته‌ها تصمیم گرفت به کار نویسندگیش خاتمه دهد و وارد دانشکده روان‌شناسی دانشگاه‌ هاروارد شد.

اسکینر در سال 1945 به شهر بلومینگتون در ایالت ایندیانا رفت و رئیس دانشکده روان‌شناسی دانشگاه ایندیانا شد. او در سال 1948 به عنوان استاد روان‌شناسی به دانشگاه هاروارد بازگشت و تا پایان عمرش در همان جا باقی ماند. او یکی از پیشتازان رفتارگرایی بود و کارهایش تأثیرات ماندگار و گسترده‌ای در روان‌شناسی تجربی بجا گذاشته است. او همچنین مخترع جعبه اسکینر است که در آن‌، یک موش یاد می‌گیرد از طریق فشار دادن یک اهرم، غذا به دست آورد.

 



ادامه مطلب ...

طبق نظریه شرطی شدن عامل ، ارگانیسم یاد می‌گیرد که رفتار تقویت شده را تکرار کند. اولین پاسخهای درست با کوشش و خطایی تصادفی یا با راهنمایی فیزیکی یا کلامی حاصل می‌شود. رفتارهای تقویت شده ، با فراوانی بیشتر ظاهر می‌شوند. مثلا کودک می‌آموزد که کتک زدن خواهر یا برادر سرزنش والدین را به دنبال دارد.

شرطي شدن عامل : اسكينر با توجه به دو نوع پاسخ يا رفتار ( رفتار منعكس و رفتار عامل ) به 2 نوع شرطي كردن معتقد شد : يكي شرطي شدن رفتار منعكس كه در آن تقويت با محرك متنا سب است و محرك شرطي با محرك طبيعي همراه است .
نوع ديگر شرطي شدن كه اسكينر آن را " شرطي شدن عامل " يا "شرطي شدن وسيله اي " يا "ابزاري " ناميد . در اين نوع شرطي شدن حيوان ياد مي گيرد كه با ايجاد تغييري در محيط به پاداش يا " تقويت " برسد و در واقع رفتار آموخته او ابزار يا وسيله اي براي رسيدن به هدف مي شود .


ادامه مطلب ...

نظریه هال نزدیک به 30 سال نظریه قابل قبولی بود ولی بعد از مرگ وی از اعتبار آن کم شد .

نظریه هال امتداد نظریه رفتاری است .
در واقع هر نظریه به دنبال خود صدها نظریه ذاشته است . آنچه که اصولاً ما می بینیم ترکیب نظریه هاست .
در این نظریه (نظریه هال ) بر تقویت تاکید زیادی شده است . او نیز تقویت را که در نظریه پاولف بود را کامل کرد . در این نظریه بر کاهش سائق نیز تاکید دارد .
یک نظریه این گونه بیان می کند که یک تقویت کننده به کاهش سائق نیاز دارد . مثلاً گرسنگی هنگامی که به به   وجود می آید ایجاد درد می کند و هنگامی که سائق (غذا) می رسد ، درد از بین می رود . در این هنگام گرسنگی اگر کاهش پیدا کند معادل تقویت کننده می باشد .
 
نظام رفتاری هال دو بخش دارد :
یکی از نظام ها بر این نکته تاکید دارد که : تولید زنجیره های رفتار از طریق تولید هدف
یکی از اصطلاحات مخصوص هال : پاسخ های انتظاری هدف یا مکانیزم میانجی می باشد .
«خرده پاسخ های انتظاری هدف » اصطلاح دیگر هال می باشد ، که وقتی کنار هم قرار می گیرند یک پاسخ را شکل می دهند .


ادامه مطلب ...

ماهيت نظريه يادگيري اسپنس

اسپنس در نظريه شرطي كمّي خود كوشيد در چهارچوب شرطي شدن محرك – پاسخ به هدف نهايي يادگيري و رفتاري دست يابد. وي در بررسيهاي خود به اصلاح و بهبود نظام روان‌شناسي هال پرداخت و يادگيري را يك فرايند ارتباطي ميان محرك – پاسخ شناخت و از مفاهيم مختلف نظريه هال فقط به شمار معدودي از آنها صحه گذاشت.

گرچه اسپنس بررسيهاي خود را درباره يادگيري به طور خالص و بدون توجه به كاربردهاي آموزشي انجام مي‌دهد، اما در نتيجه معلوم مي‌شود كه براي پيشرفت مواد درسي داراي نتايج موثر و كارسازي مي‌باشند.
به عقيده اسپنس اشياء و اموري كه در جهان پيرامون انسان وجود دارند جز واقعيتها يا حقيقتها چيز ديگري نيستند و از راه مشاهده مي‌توانند مورد بررسي قرار گيرند. به اين جهت اسپنيس را مي‌توان يك حقيقت‌گراي علمي يا تجربه‌گراي منطقي دانست. علم از ديدگاه اين روان‌شناس تنها با معلوماتي بايد سر و كار داشته باشد كه با تأييد همگان همراه باشد و در قيد اظهار نظرهاي خصوصي قرار نگيرد.


ادامه مطلب ...

پاولف پژوهشگر و زيست‌شناس نامور روسي يكي ديگر از نخستين كساني است كه با آزمايشهاي علمي خود به موضوع تداعي معاني يا همخواني انديشه‌ها تحقق بخشيد. در نظريه‌هاي تداعي‌گرايي بيشتر اصل مجاورت مطرح است. به طوري كه در نظريه وابسته‌گرايي ثوراندايك مشاهده گرديد همراهي يا مجاورت محرك و پاسخ موجب يادگيري مي‌شود، در صورتي كه در نظريه بازتابي پاولف مجاورت يك محرك با محرك ديگر كه هر كدام داراي پاسخ خاص خود مي باشد سبب مي‌گردد كه پاسخ يكي از محركها بر اثر تكرار به محرك ديگري اختصاص يابد.

 


پاولف با توجه به اصل مجاورت در بررسيهاي خود اصطلاح بازتاب يا پاسخ را براي توصيف يك واحد رفتاري به كار مي‌برد. به نظر او فرايند اساسي در يادگيري ايجاد رابطه‌اي است كه ميان محرك و بازتاب (پاسخ) – به علت همزماني يا مجاورت آنها – به وجود مي‌آيد. روان‌شناسان براي سهولت محرك را، يعني عاملي كه از ارگانيزم در محيط نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد، با حرف
s و پاسخ آن را – خواه بازتاب بدانيم و خواه چيز ديگر – به صورت R نشان مي‌دهند بنابراين، يادگيري عبارت از ايجاد نوعي ارتباط فرضي در دستگاه عصبي است كه ميان محرك ( S ) و پاسخ ( R ) ايجاد مي‌شود.



ادامه مطلب ...

در سال 1898 ثورندايك نتيجه پژوهشهاي خود را درباره رفتار حيوانات در كتابي به نام هوش حيواني منتشر ساخت. وي به خاطر پژوهشهاي تازه علمي و تجربي خود در حدود نيم قرن پيشرو روان‌شناسي تربيتي و يادگيري به شمار مي‌آمد.


ثورندايك بررسيهاي مهم خود را درباره يادگيري تا 1933 ميلادي انجام داد. وي برخلاف بسياري از روان‌شناسان عصر خود به مساله يادگيريف تفاوتهاي فردي در آموزش و پرورش علاقه فراوان نشان داد و براي نخستين بار سنگ زير بناي سنجش و پيشرفتهاي تحصيلي شاگردان را به روش علمي بنا نهاد. در واقع به وسيله ثورندايك بود كه شيوه كمي در راه پژوهشهاي آموزشي آغاز گرديد و هم او بود كه جايزه ممتاز انجمن روان‌شناسان آمريكا را دريافت داشت.


ثورندايك عقيده داشت كه رفتار مشهود معلول محركهاي دروني است تا بروني، به اين معنا كه محركهاي دروني موجب كششها يا سابقهايي مي‌شوند كه موجود زنده را به فعاليت وا مي‌دارند، اما به طور كلي در امر يادگيري عوامل بدني و رواني هر دو دخالت دارند و يادگيري فرايندي است كه اين دو مورد را به صورتهاي گوناگون به يكديگر ارتباط مي‌دهد. هرآنچه كه احساس يا ادراك مي‌شود عامل رواني و آنچه كه به صورت محرك يا پاسخ جلوه كند عامل بدني را تشكيل مي‌دهد. در يادگيري ممكن است عامل رواني با بدني، بدني با رواني، رواني با رواني،‌ و بدني با بدني پيوند يا وابستگي پيدا كند.
روی ادامه مطلب کلیک کنید...



ادامه مطلب ...

تجربه نقطه آغاز بررسي انديشه است،

كاركردگرايي ديدگاهي است كه در آن فرايندهاي رواني و رفتارها به موجود زنده ياري مي‌دهند تا با محيط مادي و اجتماعي خود سازش پيدا كند (هايد بردر 1933). اين مكتب فكري يا چشم‌انداز آموزشي براي نخستين بار به وسيله جان ديويي و جيمز اينجل در دانشگاه شيكاگو اعلام وجود كرد، اما آثار و افكار ويليام جيمز بيش از همه در تكوين اين نظريه نقش‌آفرين است. وي در سال 1890 كتاب دوجلدي خود را به نام اصول روان‌شناسي منتشر ساخت و اساس كاركردگرايي را در آن مشخص نمود.


جيمز يك تجربه‌گرا بود و اعتقاد داشت كه تجربه نقطه آغاز بررسي انديشه است، نه تداعي‌گرايي به عقيده او انديشه‌هاي ساده نسخه تاثرات و دروندادهاي محيطي نيستد،‌ بلكه محصول فكر نظري و مطالعاتي هستند. جيمز وجدان را فرايندي پايدار و پيوسته مي‌دانست، نه مجموعه‌اي از يك رشته اطلاعات جدا از يكديگر. به عقيده جيمز وجدان همواره در حال دگرگوني و تغيير است. وقتي تجربه تغيير كند جريان انديشه نيز تغيير مي‌كند. وجدان از همان روز تولد در معرض انبوه اشياء و روابط قرار مي‌گيرد و آنچه كه احساسهاي ساده ناميده مي‌شود ناشي از تبعيضهاي شديد و نارواست. بنابراين جيمز هدف وجدان را ياري دادن به افراد آدمي مي‌داند تا بتوانند با محيط خودسازگاري پيدا كنند.
روی ادامه مطلب کلیک کنید...



ادامه مطلب ...
 
روان‌شناسي تيچنر در آغاز هيچ‌گونه نام مشخص نداشت، اما پس از مدتي به نام ساخت‌گرايي شهرت يافت كه آميخته‌اي از تداعي‌گرايي و روش تجربي است.

در واقع ساخت‌گرايان به بررسي ساخت فرايندهاي رواني يا ذهني مي‌پرداختند و معتقد بودند كه وجدان آگاه آدمي حوزه مجاز و شايسته‌اي براي بررسيهاي علمي به شمار مي‌آيد، به ويژه آنكه ذهن از تداعي انديشه‌ها تشكيل يافته است و براي پي بردن با ماهيت پيچيده اين تداعيها بايد آنها را به اجزاء تشكيل دهنده‌شان تجزيه كرد كه همان خودكاوي است. به عقيده تيچيز دانشمندان و پژوهشگران كه با اتكاء به مشاهده پديده‌ها بررسيهاي خود را انجام مي‌دهند و نتايج معتبر به دست مي‌آورند، درون‌نگري نيز نوعي مشاهده علمي است. آزمودنيها زماني كه در معرض رويدادها و آزمايشهاي درون‌نگري قرار مي‌گرفتند احساس تجربي خود را بي‌درنگ بيان مي‌كردند. چنانكه وقتي به آنان يك تخته قالي نشان مي‌دادند، آنها ادراك خود را از شكل، اندازه، رنگ، طراحي و بافت آن بيان مي‌داشتند، نه آنكه اطلاعات و ذوق و سليقه خود را درباره قالي ابزار كنند.
روی ادامه مطلب کلیک کنید...


ادامه مطلب ...
تصور ذهني و انديشه‌مداري
 
نظريه اندريافت بر تصور ذهني و انديشه‌مداري استوار است. مطالب هنگامي اندريافت مي‌شوند كه در وجدان آگاه اثر وجود پيدا كنند و در انديشه‌هاي آگاه ديگر جذب شوند. در اين نظريه انديشه‌هاي جديدي كه در ذهن يا وجدان تشكيل مي‌شوند با انديشه ما يا مطالب گذشته پيوند مي‌يابند و نوعي همخواني يا هماهنگي و انسجام پديد مي‌آورند.
نظريه اندريافت، برخلاف نظريه ورزش رواني و شكوفايي طبيعي كه به ذاتي بودن علم و رشد غرايز توجه دارند، تداعي رواني را مهم مي‌شمارد و هرگونه معلوماتي را ناشي از محيط مي‌شناسد. براساس اين نظريه روان يا ذهن همچون ظرف يا محتوايي است كه از پيوند تجربه‌هاي تازه با خاطره‌هاي گذشته تشكيل شده است. خاستگاه اين سازماني ذهني در محيط و خارج از وجود فرد است و پيوندهاي گذشته در سازمان دادن اين آگاهيها موثرند. از اين رو در
نظريه اندريافت ساختمان روان از عناصر متداعي يا همخوان تشكيل يافته است.

هربارت را بايد طراح اصلي نظريه اندريافت به شمار آورد. وي مانند پيشينيان خود، به دوگانگي تن و روان معتقد بود و چون عملاً در كار آموزش و پرورش شركت فعال داشت هدف تعليم و تربيت متعالي را رشد منش يا خصلت اخلاقي مي‌شناخت ولي آن را به بخشهاي عقلي و اخلاقي تقسيم نمي‌كرد، زيرا به عقيده او خود نفس يا روان به نيروهاي مختلف قابل تقسيم نيست.
روی ادامه مطلب کلیک کنید...


ادامه مطلب ...
 
 
يكي ديگر از نظريه‌هاي مهم يادگيري را بايد شكوفايي طبيعي يا طبيعت‌گرايي رومانتيك نام نهاد. اساس اين نظريه بر پاك سرشتي و فطرت نيكوي آدمي استوار است كه با محيط خود رابطه فعالانه‌اي دارد. چون عقل نمي‌تواند همواره راهنماي او باشد احساسات و عواطف بهترين رهبر و مظهر واقعي طبيعت او مي‌باشند. پيشرو و الهام‌بخش اين نظريه ژان‌ژاك روسو (1712 – 1778)، فيلسوف و دانشمند معروف فرانسوي است و پس از او بايد هنريخ پستالوتزي (1746 – 1825)، مربي بزرگ سويسي و فريدريخ فروبل (1782 – 1852) فيلسوف و مربي نامدار آلماني، را نام برد. 

نظر روسو بر اين مبتني است كه هر چه ساخته و پرورده طبيعت است خوب و در جهت خير و صلاح است و قانون طبيعت برترين قانونهاست. اما جامعه بشري و هر چه به دست آدمي ساخته و ايجاد مي‌شود غرض‌آلود و تصنعي است. چون انسان فطرتاً خوب آفريده شده است بايد در محيطي طبيعي و دور از هر گونه تصنع و فساد پرورش يابد. به نظر او انسان موجودي خودمختار و تاثيرپذير است و محيط بد اجتماعي موجب تباهي او مي‌گردد. قراردادها و رسوم اجتماعي اموري غيرطبيعي هستند. به سخن ديگر، آداب و تشريفات اجتماعي انحراف از مسير طبيعت است. روسو قوانين طبيعي را قوانين الهي مي‌شناسد. بنا به گفته خود او: هر چه از دست آفريدگار جهان بيرون مي‌آيد نيكوست، اما هر چه به دست بشر بيفتد تباه مي‌گردد .


ادامه مطلب ...

با توجه به مبحث تجربه‌گرايي ، جان‌لاك نخستين كسي است كه به مخالفت با فطري بودن عقل و يادگيري از راه پرورش نيروهاي رواني پرداخت. به نظر او كمتر افراد يا جامعه‌اي پيدا مي‌شوند كه داراي طبع و سرشتي يكسان يا فكر و عقيده‌اي مشترك باشند. ذهن آدمي هنگام تولد همانند لوح سفيدي است كه هيچ‌گونه فكر ذاتي در ان نقش نبسته است. هر فكر و عقيده‌اي از راه تجربه و حواس حاصل مي‌شود. اين برداشت جديد به عنوان تجربه‌گرايي يا مسلك تجربي شناخته شد. تجربه‌گرايي فلسفه خردگرايي افلاطون و دكارت را هدف حمله‌هاي مستقيم خود قرار دارد. زيرا اين دو فيلسوف عقل را مايه سرچشمه معلومات مي‌پنداشتند. لاك‌ يادگيري را ادراكي مي‌دانست كه از راه تجربه‌ها به دست آمده باشد. چون ذهن از عالم اشياء جداست، بنابراين اشيايي كه ادراك مي‌شوند فقط تصورات يا مثلي از اشياء مي‌باشند.

 
انديشه‌ها و عقيده‌ها از انديشه‌هي ساده تشكيل شده و آنها نيز به نوبه خود از عناصر تازه‌تري به وجود آمده‌اند كه به وسيله تداعي با يكديگر پيوند يافته‌اند. ذهن آدمي نيز همانند ماشين از دستگاههاي وابسته به هم شكل گرفته و سازمان‌يافته است.
روی ادامه مطلب کلیک کنید...


ادامه مطلب ...

بحث نظريات يادگيري از يک ميراث غني و متنوعي برخوردار است. قريب صد سال پيش مبحث يادگيري زير سلطه نظريات فلسفي قرار داشت. از جمله فلسفه ارسطو و افلاطون يا نخستين بررسي هاي آزمايشي كه توسط  ابينگهاوس ، ثرانديک به عمل آمد ، روش هاي تحقيق در علوم طبيعي در مسائل يادگيري نيز مورد استفاده قرار گرفت و بر مبناي انبوه مدارک علمي که حاصل کار آزمايشگاههاي روان شناسي در نقاط مختلف جهان بود، نظريه هاي جامعتر و اصول دقيق تري در مباحث يادگيري ارائه گرديد.

 

بخش اعظم مطالعات اولیه درباره یادگیری را رفتارگرایان انجام داده‌اند. فرض اساسی آن‌ها عبارت بود از این که؛ روابط ساده‌ای از نوع شرطی سازی، پایه اساسی هر نوع یادگیری است.
 
 مهم‌ترین روندی که در مطالعه علمی یادگیری به وجود آمد استفاده از حیوانات در آزمایش‌های مربوط به یادگیری بود. ادوارد ال. ثرندایک(Edward. Thorndike) پیشگام این تلاش در رابطه با درک یادگیری حیوانات از راه اجرای آزمایش‌ها بود.


ادامه مطلب ...

واتسون از جنبه مثبت، اعتقاد راسخ داشت که رفتار، مطلبى جالب و حائز اهمیت است. واتسون یک کنش‌گرا بود، ولى نتوانست این عقیدهٔ مکتب شیکاگو را تحمل کند که حتى روانشناسان حیوانى باید رفتارهاى دقیقاً مشاهده شده را به واژه‌ها و معانى مبهم هوشیارى برگردانند. به‌نظر او راه بسیار مفید و مستقیم و مثبت‌تر این بود که رفتار را به‌خاطر خود آن مطالعه و توصیف کرده و فایدهٔ آن را براى موجود زنده روشن نمائیم. البته این نظریهٔ جدیدى نبود، ولى او با حذف کامل هوشیارى در روانشناسى حیوانی، از لوید مورگان نیز که علیه دیدگاه انتروپومورفیسم رومینز (Romanes) در تفسیر رفتار حیوانات برخاسته بود، پا فراتر نهاد.

 
واتسون یک عمل‌گرائى شدیداً افراطى و محدود با حذف کامل مفهوم هوشیارى را پیشنهاد مى‌کرد. او در واقع با دیدگاه دکارت در رابطه با حیوانات، و لامترى در رابطه با تعمیم نظریهٔ دکارت در مورد انسان، موافق بود، غیر از اینکه او وجود هوشیارى را انکار نکرد. البته مشکل است که جنبهٔ مثبت این قضیه را بدون درنظر گرفتن جنبه منفى آن، عنوان کنیم، ولى آنچه که مسلم است، این است که رفتارگرائى براى واتسون خیلى بیشتر از یک اعتراض، معنا داشت. وى اعتقاد قوى به امکان مطالعهٔ رفتار در حیوانات و انسان داشت، به‌ویژه که روش او امتیازات روش کنش‌گرائى را دارا بود، بدون دردسرهاى ناشى از مفهوم هوشیاری.


ادامه مطلب ...

هر کس که تا کنون با خود عهد کرده باشد که عادت‌هایش را تغییر دهد و این عهد خود را شکسته باشد می‌داند که تغییر عادت چقدر دشوار است. به وجود آوردن یک تغییر پایدار در رفتار به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست و معمولاً مستلزم صرف وقت و تلاش قابل ملاحظه‌ای است.

چه بخواهید وزنتان را کم کنید یا سیگار کشیدن را ترک کنید و یا هر هدف دیگری داشته باشید، این را بدانید که یک راه حل یگانه وجود ندارد که برای همه کارساز باشد. شما ممکن است مجبور باشید چند روش مختلف را، غالباً به شیوه آزمون و خطا، امتحان کنید تا بالاخره به هدفتان دست یابید. در خلال این دوره است که اکثر مردم ناامید می‌شوند و هدف‌های تغییر رفتار خود را رها می‌کنند. کلید موفقیت در حفظ هدف‌ها، آزمودن روش‌های تازه و یافتن راه‌هایی برای باانگیزه ماندن است.

روان‌شناسان روش‌های مختلفی را برای کمک موثر به مردم در تغییر رفتارشان به وجود آورده‌اند بسیاری ازاین روش‌ها توسط پزشکان، مشاوران و درمانگران به کار گرفته می‌شود. پژوهشگران همچنین نظریه‌هایی برای توضیح چگونگی بروز تغییر ارائه کرده‌اند. یکی از این نظریه‌ها که به مدل «مراحل تغییر» معروف است، برای کمک به مردم در درک فرایند تغییر، مورد استفاده قرار گرفته است. این مدل نشان می دهد که تغییر به هیچ وجه آسان نیست و غالباً نیازمند پیشرفت تدریجی و برداشتن گام‌های کوچک به سمت یک هدف بزرگتر است. درک عناصر تغییر، مراحل تغییر و کارهایی که در هر مرحله باید صورت گیرد، می‌تواند به شما در دستیابی به هدف‌هایتان کمک کند.



ادامه مطلب ...

Behavior therapy is focused on helping an individual understand how changing their behavior can lead to changes in how they are feeling. The goal of behavior therapy is usually focused on increasing the person’s engagement in positive or socially reinforcing activities. Behavior therapy is a structured approach that carefully measures what the person is doing and then seeks to increase chances for positive experience. Common techniques include:

Self-Monitoring — This is the first stage of treatment. The person is asked to keep a detailed log of all of their activities during the day. By examining the list at the next session, the therapist can see exactly what the person is doing.

Example — Bill, who is being seen for depression, returns with his self-monitoring list for the past week. His therapist notices that it consists of Bill going to work in the morning, returning home at 5:30 p.m. and watching television uninterrupted until 11 p.m. and then going to bed



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : نصرت نوجوان

اصطلاح رفتاردرماني شناختي نخستين بار در ادبيات علمي ميانه‌ي دهه 1970 به‌كار رفت و نتايج نخستين آزمايش‌هاي كنترل شدة درماني در انتهاي اين دهه به چاپ رسيد. در زمان نسبتاً كوتاهي پس از آن، رفتار درماني شناختي به يك روان‌درماني پيشرو در اكثر كشورهاي غربي تبديل شد. مباني تجربيِ رويكردهاي شناختي – رفتاري به مسايل رواني به ابتداي قرن حاضر بر مي‌گردد. در شروع اين قرن پاولف به بررسي و پژوهش دربارة پديده‌اي كه آن را شرطي‌سازي كلاسيك ناميد پرداخت. شرطي‌سازي كنشگر از مشاهدات ترندايك، تول‌من و گاتري شناخته شد؛ و اسكينر تقويت كننده‌ها را تعريف كرد. اصول رفتاري تدريجاً در زمينه‌هاي باليني كاربرد پيدا كرد كه براي مثال مي‌توان به كارهاي واتسون و رينر در زمينه‌ي اضطراب و ماورر دربارة شب‌ادراري اشاره كرد. سهم اصلي در رشد اوليه رفتار درماني را ولپي، كه تحقيقات‌ آزمايشگاهي او بر القاي آزمايشي رفتار روان‌نژند در حيوانات پايه‌اي براي ابداع فنون كاهش ترس شد و آيزنك كه ساختار نظري محكم و بنيادي منطقي براي اين درمان جديد فراهم آورد بر عهده داشتند. اواخر سال‌هاي 1960 و اوايل سال‌هاي 1970، هم شاهد ظهور كامل رفتار درماني با فنوني جديد و متعدد و هم شاهد شروع نارضايتي‌ها از تصورات صرفاً رفتاريي بود كه در رشد اوليه‌ي رفتاردرماني جنبه‌ي مسلطي داشتند.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 23:48 :: نويسنده : نصرت نوجوان

برای تعریفی روشن از حساسیت‌زدایی، ابتدا باید شرطی‌سازی پاسخ‌گر یا تقابلی را توضیح دهیم. شرطی‌سازی تقابلی، فرایندی است که در آن یک پاسخ شرطی با پاسخ دیگری که با آن ناهمساز یا مغایر است جانشین می‌شود و این سبب می‌شود که پاسخ شرطی در حضور محرک شرطی داده نشود. برای روشن شدن مطلب، فرض کنید کودکی را که از سگ می‌ترسد تشویق کنیم تا با کودک دیگری که با سگش مشغول بازی کردن است بازی کند. وقتی که کودک مورد نظر ما با کودک دوم و سگش بازی می‌کند، پاره‌ای از هیجان‌های مثبت بازی با کودک دوم و سگش به سگ شرطی می‌شوند. این پاسخ‌های شرطی‌شده مثبت با پاسخ‌های هیجانی‌شده منفی که قبلا به وسیله حضور سگ فراخوانده می‌شدند، رقابت خواهند کرد و آن‌ها را از میان خواهند برد. بنابراین، هدف روش‌های مبتنی بر شرطی‌سازی تقابلی این است که از راه شرطی کردن رفتاری که مغایر با رفتار نا‌مطلوب است، رفتار نا‌مطلوب کاهش یابد یا بازداری شود.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: 15:45 :: نويسنده : نصرت نوجوان

از نظر رفتاردرمانگرها، رفتار ناسازگارانه راه رو روشی است برای کنار آمدن با فشار روانی که شخص آن را یاد گرفته است  و به کمک فنون برخاسته از کارهای آزمایشگاهی در باره یادگیری می‌توان پاسخهای مناسبتری را جایگزین آنها کرد. در حالی که روان کاوی در پی شناخت چگونگی تاثیر تعارضهای سابق فرد بر رفتار کنونی وی است، رفتار درمانی به صورتی مستقیم تر بر همین رفتار تمرکز دارد.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 16:23 :: نويسنده : نصرت نوجوان

این نظریه که، شخصیت و رفتار انسان نتیجه مجموعه‌ای از صفات مختلف است، از قدیم بوده است، لیکن در زمان معاصر دو گروه بر آن اهمیت قایل شده و آن را توسعه داده‌اند:

یک گروه آن‌هایی هستند که با روش و بینش کلینیکی به نظریه‌پردازی درباره صفت پرداخته‌اند و گروه دیگر آن‌هایی که روش‌های آزمایشی و به خصوص آماری، مانند روش تحلیل عوامل(فاکتور آنالیز) را اساس دستیابی به تئوری صفات دانسته‌اند.

نظریه گوردون آلپورت، که یکی از روان‌شناسان قدیمی، پرتجربه و معروف است، به گروه اول تعلق دارد.
 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها